دوشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۹ - 16:33 - همسفرمیلادعیدی -
هشتمین جلسه از دور نوزدهم کارگاههای آموزشی کنگره 60؛ مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی دکتر بهنام و نگهبانی جناب مهندس با دستور جلسه «هفته ایجنت، اسیستانت و مرزبان» جمعه 25 مهرماه 1399 ساعت 8 صبح آغاز بکار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان بهنام هستم یک همسفر از کلینیک مهرنام. خیلی خوشحال هستم سعادت پیدا کردم شما را مجدد زیارت کنم. با توجه به وقفهای که بین جلسات ایجاد شده شاید آن آمادگی لازم برای ما نباشد، حسب دستور جناب مهندس خدمت شما هستم. قبل از همه میخواهم یک تبریک و شادباش ویژه بگویم بابت تأسیس دانشگاه، اتفاق خیلی خجستهای هست. فکر میکنم یکی از مهمترین چیزهایی که کنگره از سالهای پیش به دنبال آن بوده و یکی از اهداف اصلی و اساسی کنگره رسیدن به این نقطه بود که یک دانشگاه ویژه خود کنگره داشته باشد همان چیزی که از روز اول شعبه مرکزی به اسم آکادمینام گزاری و با این نگاه کنگره شروع شد و این اتفاق خوشبختانه افتاد و چیزی که من متوجه شدم و در سایت مطالعه کردم با یک ابعاد گسترده چندین هزارمتری بحث تأسیس آن شروع شده. از وقتی کنگره تشکیل شد، این نگاه بود که باید فراتر از یک چیز لوکال و محلی به کنگره، جلسات و به این نگاه درمانی، نگاه بشود، فکر بشود، به همین دلیل هم بود که از همان روز اول کلیت کار به این سمتوسو برود که یک روزی برسد به این نقطهای که امروز هست و این اتفاق بیافتد و این دانشگاه تأسیس بشود.
واقعیت این است که در جامعه امروز ما که به شدّت علم مدار شده، حتماً اگر یکچیزی قرار است گستره خوبی پیدا کند و در دنیا و بهعنوان یکچیز درست پذیرفته شود باید از کانالهای ویژه علمیگذر بکند. هرچقدر هم که یکچیزی خوب، درست و کاربردی باشد، در سطح دنیا پذیرفته نمیشود مگر از یک کانالهای ویژهای جلو برود و این کانالها حتماً از مسیر علم آکادمیک دانشگاهی است؛ بنابراین این مسیر درمان که الآن در کنگره دارد اتفاق میافتد، علی رقم اینکه سالیان سال است که کاربردی بودن خودش را نشان داده و نشان داده که میتواند نقش پررنگ و مؤثری در درمان اعتیاد داشته باشد ولی هنوز خیلی فراتر از مرزهای ما نرفته، خوشبختانه با یکسری کانالهایی که خود مهندس دارند یک سری مقالات ردوبدل شده، یکسری سیستمها این مجموعه را پذیرفتند اما آن باور جهانی هنوز نسبت به همچین شیوهای شاید ایجاد نشده، آن چیزی که مثلاً ما در مورد «ان ای» شاید در دنیا داریم خیلی گستردهتر میبینیم؛ اما این تأسیس و این اتفاقی که در این دانشگاه دارد میافتد این مسیر را بهشدت تسهیل میکند و به این حرکت سرعت میدهد و آن اتفاق خوب حتماً خواهد افتاد. این نگاهی بوده که از روز اول نسبت به این قضیه بوده و این نگاه امروز به ثمر رسید. خوشبختانه یکی از اتفاقات خوبی که در کنگره میافتد این برنامه مدار بودن و در حقیقت هدف محور بودن است که بر اساس آن سیستم یکجوری حرکت میکند که آن اتفاق خوب بیافتد، در این مسیر حتماً افکار خود آقای مهندس و برنامهریزی که کردند خیلی مؤثر بوده ولی بلاشک این اتفاق خجسته و بزرگ به این وسعت نمیافتاد مگر اینکه یک کار تیمیو مجموعهای گسترده باشد.
در این کنگره این اتفاق خوب افتاده است که این باور ایجاد شده که اگر قرار است به یک جایی برسیم یک مجموعه باید حرکت بکند نه یک فرد، این جمله را من بارها از زبان آقای مهندس شنیدم، میفرمایند که کنگره وقتی ارزشمند است که روزی هم که من نباشم باز به راه خودش بهدرستی ادامه بدهد؛ و این اصطلاح را من از ایشان شنیدم که میفرمایند: کنگرهای که اگر من نباشم کارش زمین بماند و جلو نرود، ده شاهی نمیارزد. این یک واقعیت است که چون از روز اول این نگاه به این سیستم بود، تمام کارها بر همین اساس برنامهریزی شد، اصولاً در یک کنگرهای که فکر میکنم الآن بالای صد هزارتا عضو داشته باشد اگر فرد محور بود بههیچوجه به اینجا نمیرسید؛ بنابراین از همان روزهای اول این فکر شد که ما باید بیاییم جایگاههای مختلف را در این سیستم تعریف بکنیم و افراد مختلف را در این جایگاههای مختلف بنشانیم و از آنها بخواهیم که در این سیستم کمکحال این مجموعه باشند. این دستور جلسهای هم که همین هفته داریم در مورد جشن هفته مرزبان و ایجنت هست کاملاً در این راستا است یعنی با آن نگاهی که کنگره به مجموعه فعالیتی خودش داشت، آمد افراد مختلف با اسامیمختلف در جاهای مختلف نشاند تا تقسیمکار بشود بین همه آدمهایی که بهعنوان درمانجو، وارد این مجموعه میشوند. کسانی که میآیند با حداقل ظرفیتها و حداکثر مشکلات با پشت سر گذاشتن یک دوره درمانی به یکجایی میرسند که میتوانند علاوه بر اینکه باری بر روی دوش این مجموعه نباشند بلکه یکگوشهای از این بار را هم به دوش خودشان بگیرند. در مورد بحث مرزبان به نظر من همهکاره شعبه هست یعنی صفر تا صد کارهای اجرائی به عهده مرزبانهایی هست که در شعبه حضور دارند، فکر میکنم یک سال باید از دوره درمان آنها گذشته باشد و بعد وارد پروسه انتخاباتی میشوند و بهعنوان مرزبان شعبه انتخاب میشوند چه در میان مسافران و چه در میان همسفران و حدود 14 ماه در این جایگاه خدمت میکنند و اولین نفری هستند که وارد شعبه میشوند و آخر از همه خارج میشوند، کار نظارت بر همه ارکان شعب و کارکرد شعب را دارند از نظارت بر حضوروغیاب رهجویان تا نظارت بر استاد، دبیر و نگهبان جلسه، نظارت بر برنامهها و جشنها و ... ایجنتها عزیزانی هستند که ریشسفیدتر هستند چهار الی پنج سال از رهایی آنها گذشته و یک دوره مرزبانی را سپری کردهاند، توسط کمیته دیدهبانها انتخاب میشوند و میشوند رابط بین دیدهبانها و شعب، همیشه تأکید جناب مهندس این بوده که نباید دخالت مستقیم سنگین در کار مرزبانی انجام بشوند و بچههای مرزبان را با دخالتهای خود از کار بیندازند. این برای من خیلی جذاب است که به افراد اعتماد میشود، به آنها مسئولیت داده میشود علیرغم اینکه ممکن است خیلی اشتباه بکنند. این باور ایجاد شده که انسانها در اشتباهات، بزرگ میشوند. بزرگترین معلم انسانها شاید همین اشتباهات آنها باشد. بعدازاینکه دوران مرزبانی را سپری میکنند بزرگتر میشوند.
این روز در کنگره تعریف شده برای تشکر و تقدیر از این عزیزانی که چشموچراغ شعب هستند و یک جورایی همهکاره شعب هستند و همه شعب، همه لژیون، همین جلسه لژیون پزشکانی که ما در اینجا داریم قطعاً مدیون همکاری و تلاش مرزبانان پارک طالقانی است که این نظم و ترتیب اتفاق میافتد، صبح که وارد میشویم، همهچیز مرتب و منظم است، هیچ سروصدایی بیرون نمیشنویم، هیچ اتفاق بدی بیرون نمیبینیم و همهچیز دارد روی یک نظم پیش میرود و این اتفاق نمیافتد جز تلاش این عزیزان. من از طرف خودم به بچههای ایجنت، مرزبان، تبریک میگویم، بهترینها را برای ایشان آرزو میکنم امیدوارم پرانرژی، پرتوان، این مسیر را ادامه بدهند. تشکر از وقتیکه به من داده شد و نیز از حوصلهای که به خرج دادید و به حرفهای من توجه کردید. جلسه برای مشارکت باز است.
سلام دوستان اردشیر هستم یک همسفر:
وقتی من کلنگ زنی دانشگاه را متوجه شدم بسیار خوشحال شدم، ما باید به این قضیه به این صورت نگاه کنیم که با این اتفاق درمان اعتیاد از مرزهای کشور فراتر میرود، یک علمیاست که کم کم دارد از مرزها خارج میشود تا اعلام کند که درمانی برای اعتیاد است که از ایران آمده، همیشه درمانها از آنطرف میآمد، شاید برای اولین بار است که قرار است درمان قطعی اعتیاد به آنسوی مرزها برود. وقتی این انجام بشود دیگر همیشه پابرجا بوده و این مایه خوشحالی و مسرّت هست. ممنون که به من وقت مشارکت دادید.
سلام دوستان دکتر رضا کارگشا هستم یک همسفر:
من هم بهنوبه خود بحث کلنگ زنی دانشگاه بینالمللی کنگره را که در جزیره قشم انجام شد تبریک عرض میکنم. یکی از آرزوهای اساسی آقای مهندس و مجموعه کنگره 60 به وقوع پیوست که این دانشگاه بینالمللی با زبانهای فارسی و انگلیسی کار تدریس و پژوهش در بحث علوم اعتیاد را انجام بدهد.
یکی از نکات مهمیکه در کنگره 60 هست بحث تقسیم کاری است که بین افراد صورت گرفته و بحث اعتمادی هست که به افراد میکند که بهعنوان رهجو وارد شدند و خیلی از آنها اذعان میکنند قبل از کنگره به ما اعتماد نمیشد که حتی نان بخریم. میبینیم که وقتی آنها به درمان میرسند، با آموزش جهانبینی، با تعادل در راستای جسم و روان به نقطهای میرسند که بعد از تکمیل دوران درمانی به آنها اطمینان میشود و وظایفی به آنها محول میشود و میآیند در این امور مشارکت میکنند. این فکر میکنم یکی از آن بحثهایی است که در تعالی و ایجاد حس اعتمادبهنفس در آنها خیلی مؤثر است. ایجنت هم رابط شعبه با هسته دیدهبانی است. این هم یکی از آن مناسبتهای خوب است که در کنگره بحث هفته راهنما هست، هفته ایجنت و مرزبان هست و من بهنوبه خودم به کل شعب کنگره و پارک طالقانی تبریک عرض میکنم و برای ایشان آرزوی سلامتی دارم.
سلام دوستان دکتر مجید هستم مسافر:
عرض ادب و احترام دارم، دکتر بهنام بسیار دقیق و عالی صحبت کردند. یکسری ساختارها را جناب مهندس با توجه به اینکه مهندس برق بودند، بسیار متفکرانه طراحی کردند. افراد کنگره که در کمترین شرایط روحی و جسمیپائینی هستند وارد میشوند و بعد از یازده ماه رها میشوند و به سطح انرژی بالاتری میرسند که در کنگره با ایجاد مسئولیتها و دادن آنها به افراد باعث رشد بیشتر و تربیت بیشتر آنها میشود؛ و مهندس دارند در یکی از بهترین چارتهای تربیت عملی انسانها در روی زمین بهزعم من، این مسئله را با دادن جایگاههای خدمتی تبیین کردند. اینکه ما مرزبان داریم، کمک راهنما داریم، ایجنت داریم، این جایگاهها هم برای فرد مؤثر هست و هم برای تشکیلات. هیچکدام از این خدمتگزاران چشمداشتی به پاداش ندارند و این دانه آمده که به میوه تبدیل شود. مرزبان باید یک سال از تاریخ رهاییاش گذشته باشد، پنج مرزبان آقا و دو مرزبان خانم مجموعاً هفت مرزبان را در یک نمایندگی تشکیل میدهند. اگر در یک مجموعه آقایان همسفر داشته باشیم یک مرزبان هم از آنها به هفت مرزبان اضافه میشود. ایجنت فرد فرهیختهای است که صلحجو است، آرامش دارد، متانت دارد و فردی است که بامحبت نظرها را جلب کرده، فرد ایجنت باید سه سال از رهاییاش گذشته باشد و فرایند تزکیه و تصفیه در جسم و روان او به وجود میآید. این مهرهها بسیار دقیق و هوشمندانه چیده شده است. ما چهار جشن در کنگره داریم که یکی از آنها جشن مرزبانی و ایجنتی هست که باید از این عزیزان تشکر و قدردانی شود. این هفته را من به مرزبانها تبریک و تهنیت عرض میکنم و آرزو میکنم این شعله برافروختهتر گردد.
جناب مهندس:
سلام دوستان حسین هستم مسافر. چون برنامه بهصورت زنده از اینستاگرام پخش میشود، حتماً همه عزیزان عنوان خودشان را هنگام معرفی بیان کنند و این که از چه کلینیکی هستند.
سلام دوستان دکتر شهرام هستم یک همسفر:
من دکتر شیرازی هستم از کلینیک آئین مهر، منطقه هفت تهران سمت سیدخندان. من بهعنوان پزشک آمدم و از بیرون به این مسئله نگاه میکنم. من چند نکته در جشن مرزبانی و ایجنتی دیدم. آقای مهندس میفرمایند به بچهها از کودکی بیاموزید قدردانی کنند، کلمات متشکرم، ممنونم، لطفاً را بیاموزید. اینکه در کنگره یک روز جهت قدردانی از فردی که بسیار در شعب زحمت میکشد، گذاشته شده است خیلی ارزشمند است. مسئله دوم اینکه، مدیریت سیستم داوطلبی بهشدت حساس است، این تعداد افراد داوطلب، بهطور منظم سر ساعت، با تمام وجود پایبند به قوانین هستند، خیلی ارزشمند است؛ و این برنامه رتبهبندی و طبقهبندیها، من در میان بچهها نگاه بالا به پائین را ندیدم، درواقع یک مجموعه در کنار هم جمع شده با یک سری وظایف مشخص که دارد طبق یک دستورالعمل مشخص جلو میرود، داوطلبانه است و مرتباً هم دارد سرویس میدهد، این خیلی ارزشمند است. درهرصورت زحمات این افراد نتیجهاش این میشود که بیمار با یک نظم مشخص و نامه سروقت به کلینیک مراجعه میکند و درنهایت هم این سیستم که دارد خیلی خوب جلو میرود به خاطر این چهارچوب بندیهای خیلی خوبش است و آن مشخصاتی که دارد.
در مورد دانشگاه، حقیقت این است که وقتی دارد کلنگ دانشگاه به زمین میخورد این یک عقبه خیلی بزرگی دارد و از سالها پیش دانهاش پاشیده شده و الآن دارد به آن مرحلهای میرسد که آرامآرام جلو برود. من مطمئن هستم که در سالهای آینده این دانشگاه راهاندازی میشود و باعث افتخار کسانی باشد که در کنگره هستند و منشأ خیر برای همگی. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید ممنون.
سلام دوستان بهروز هستم یک همسفر از کلینیک اکسیر:
یکی از وجوهی که در موقعیت چندین ساله کنگره خیلی اهمیت داشته نگاه به درمان پایدار است که فرد وقتی به رهایی میرسد در آن رهایی باقی میماند و این ساختاری که آقای دکتر به بعد مهندسی وار آن بهدرستی اشاره کردند، بخشهای مسئولیتپذیری و ارتقاء اعتمادبهنفس در افراد را تقویت میکند که فرد با همان نقطهضعف وارد بیماری اعتیاد شده است. در درازمدت میبینیم این فرد آن وجوه شخصیتی را که از دست داده، برمیگردد و خود را پس میگیرد. نگاه توأمان مدیریتی و درمانی است که افرادی که مجموعه را پیش میبرند از دل خود این مجموعه هستند. این باعث میشود که احساس تعلق به مجموعه باعث رشد شود؛ و میتواند الگوی درستی باشد برای مجموعههای اینچنینی. ممنون.
سلام دوستان دکتر محمد هستم یک همسفر:
بنده مسئول فنی کلینیک سارا هستم. راجع به دستور جلسه امروز زیاد اطلاع ندارم. اگر جناب مهندس موافق باشند، راجع به واگذاری دارویهای آگونیست به داروخانهها حالا هر زمان که جناب مهندس نظرشان هست، بحث بکنیم. من میخواستم سؤال کنم که آیا این کار واگذاری داروهای آگونیست به داروخانهها آیا امکانپذیر هست یا نیست؟ موانع قانونی آن چیست؟ یکسری در معاونت غذا و دارو به خاطر داروساز بودن آنها این ابلاغیه را زدند، پافشاری میکنند و اصلاً عقبنشینی نکردند. اگر بشود این بحث را به اشتراک بگذاریم، چون باعث تعطیلی خیلی از کلینیکها میشود و آیا این عملی است که ما قرار است نسخه را بنویسیم و مریض برود به داروخانه و دارو را بگیرد؛ و با وجود داروهای اکسی کودون و ترامادول که اکثراً باعث سوءمصرف در جامعه شده و یکی از معضلات جامعه اعتیاد به ترامادول است که بدون نسخه و بدون نظارت مسئول فنی به افراد داده میشود و باعث اعتیاد به ترامادول شده.
سلام دوستان سهرابی هستم یک همسفر:
بنده از دانشگاه آزاد اسلامشهر امروز مزاحم شما شدم. دوتا تبریک ویژه را خدمت دوستان عرض میکنم یکی بابت کلنگ زنی دانشگاه قشم است، همینطور که در جریان هستید، قشم یکی از بهترین داراییهای کشور ما هست، یکی از بهترین آزمایشگاههای بیوتکنولوژی در آنجا واقع هست. اولین پارک ژنو توریستی ثبت یونسکو هم در محل جزیره قشم است، جنگلهای حرّا و ... و آقای مهندس یک انتخاب کاملاً بهجا کردند که جزیره قشم را برای تأسیس دانشگاه قرار دادند که هم محل انتشار این علم تجربی و آکادمیخواهد بود و هم ازنظر توانمندیهای محیطی میتوانند استفاده بهینهای را صورت بدهند. من این هفته را خدمت تمام مرزبانها و ایجنتهای محترم تبریک عرض میکنم و عزیزانی که بهصورت داوطلبانه در کلینیک واحد اسلامشهر به ما کمک میکنند. بااینکه دانشگاه شرایط ویژهای دارد در شرایط کرونا و رفت آمدها و نظمیکه وجود دارد با رعایت پروتکلها همگی نتیجه زحمات مرزبانها و ایجنتهای عزیز است مجدداً تبریک عرض میکنم. برای خود من این جلسات، جلسات بسیار ویژهای است، تلاش من بر این است هرچند مشکلاتی پیش میآید که نمیتوانم شرکت بکنم، پزشک هم نیستم ولی هر دفعه آمدم، خیلی نکات مهمیرا برای زندگی خودم یاد گرفتم، برای همین درواقع داوطلبانه امیدوارم همیشه بتوانم حضور داشته باشم. ممنون.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر. از استاد عزیز دکتر بهنام سپاسگزارم، جلسه خوبی را اداره کردند. در مورد چند نکته من توضیح میدهم. در مورد داروهای آگونیست و واگذاری آن به داروخانهها، بحثی طولانی است، حالا باید خارج از جلسه ببینیم میتوانیم کاری بکنیم، باید بهصورت صنفی عمل بشود، بهصورت دیگری عمل بشود، از طریق ستاد عمل بشود، باید داوطلب بشویم چند نفر ملاقاتی با دبیر کل ستاد داشته باشیم. ولی دستور جلسه از پیش تعیینشده است باید طبق آن پیش برویم. در آن مورد من هرکاری بتوانم انجام میدهم، خود من هم با این قضیه موافق نیستم، این درمان دارد بهخوبی در کلینیکها بهخوبی انجام میگیرد مخصوصاً با طرحی که اکنون ما گذاشتیم، تشکیل لژیونها در کلینیکها این حرف جدیدی است، این را پزشکان کلینیک باید با مسئولین صحبت بکنند، چون نسخه را بنویسند ببرند، آن دیگر برنامه نیست، تقریباً یکی از کارهای مهم کلینیکها گروهدرمانی است که دارد در کلینیکها تشکیل میشود و من با دادن این دارو به بازار شخصاً موافق نیستم و من در جبهه شما قرار دارم که باید کلینیکها دایر باشد این به خیر و صلاح بقیه است.
و اما مسئله دانشگاه و زدن کلنگ، کلنگ خیلی میزنند و معمولاً کلنگ زدن مجانی است، معمولاً کاری ندارد، یک کلنگی میزنید و بعد میروید دنبال کارتان و بعد خدا میداند! ولی حتی کنگره 60 کلنگ زنیاش فرق داشت، در تمام مراسمهای دیگر فقط یک نفر کلنگ میزند ولی در مراسم کلنگ زنی دانشگاه کنگره 60 حداقل 30 نفر کلنگ زدند. گفتم یواشیواش پی آن را هم دربیاوریم ... ولی هر کس کلنگ میزد همه از بچههای خود کنگره بودند و حداقل باید 100 میلیون تومان میدادند.
در موارد دیگر این هست که همه مسئولین همینطوری مفتی کلنگ میزنند، اینطوری نیست، در کنگره 60 هرکس میخواست کلنگ بزند از قبل باید حداقل یکصد میلیون تومان میداد برای هزینههای دانشگاه و بعد اقدام به کار میکرد. الآن کار بلافاصله شروعشده البته در آنجا دانشگاهی است که ده سال است که دارد کار میکند، مرکز علوم و فنون خوارزمیده سال است دارد در قشم کار میکند؛ و رشتههای مهندسی دارد، لیسانس و فوقلیسانس دارد و داریم با کمک عزیزان رشتههای علوم انسانی را در آنجا میآوریم و مجوز گرفتن دکترای مطالعات اعتیاد در شرف است، خیلی کارهای آن هم انجام شده و بقیه رشتههای علوم انسانی را ذرهذره خواهیم آورد و به کمک شماها به یک نتیجه خواهیم رسید چون مطلب برای گفتن داریم.
به عقیده من علم یعنی دانستن، علم چیز عجیبوغریبی نیست، کلّاً سیعلمون، بهزودی خواهید دانست. علم یعنی دانستن، دانستن درست، یک چیزی را باید بدانی پس آن چیزی که کسی بداند و درست باشد میشود علم. کار به هیچکس هم ندارد، حالا ممکن است خیلیها باشند، یکچیزی بگویند ولی غلط باشد، مال هرکجا باشند، مالهاروارد باشند، مال آکسفورد باشند، مال هرکجا باشند، پروفسور باشند، استاد اعظم باشند، استاد باشند، کرسی داشته باشند، 40 ساله کرسی فلان را دارد، اینها همه برود کنار ممکن است نداند. ممکن است دانستن نباشد، ممکن است غلط باشد، بنابراین علم یکچیز عجیبوغریبی نیست، در ضمن علم هم پیچیده نیست، علم اصلاً پیچیده نیست، هر چیزی کلیدی دارد، اگر کلید آن را پیدا کنیم بهراحتی انجام میگیرید. همین مسئله بیماری کرونا، ما جمعیت نزدیک صد هزار نفر هستیم، الآن از آن اول که یکی دو تا ازجمله مسعود عزیز به رحمت خدا رفتند، ما دیگر در کنگره 60 مرگ نداشتیم، یکذره استرس در کنگره 60 نیست، اصلاً در شعب وجود ندارد، یک مورد مرگ ما نداشتیم بااینهمه جمعیتمان.
آن روز دوست من آمده پیش من، استاد هم هستند، از بچهها همه در خانه یکییکی تست کرونا گرفت، چوب را برداشت و پنبهای که سرش هست، مثل گوش پاککن، از انتهای زبان گرفت و ویروس را برداشت، تست کرد گفت کرونا هست یا نیست. ما میدانیم ویروس کرونا روی زبان است، انتهای زبان توی گلو است. ما میدانیم که در گلو است، چرا مستقیم آن را از بین نمیبریم، آیا آنتیویروس وجود ندارد یا علم وجود ندارد. خوب مجموعه ویروسها رو و در انتهای زبان است، حالا چند میلیارد، چند میلیون است، تجمع آن ممکن است تجمع فشرده باشد، ممکن است باز باشد. خوب اینکه روی زبان است، مگر وقتی جراحی میکنید امعاء و احشاء را با اسید استیک شستشو میدهند، خوب این را میتوانید با اسید استیک خوراکی از روی زبان و گلو شستشو بدهید و از بین ببرید. خوب ما این کار را در کنگره میکنیم و یک مورد مرگ نداشتیم. بعد این تجمع ویروسها در بینی است، در سینوسها، در ریه است، ویروس است دیگر، اسید استیک هم آنتیویروس است، خوب چرا این ویروسها را با یک بخار از بین نمیبرید؟ یک بخار بده استنشاق کند، چهار الی پنج دقیقه هرچه ویروس در بینی، سینوس، گلو و ریه هست را همه را از بین میبرد، دیگر شاخ و دم ندارد، یکچیز عجیبوغریبی نیست. حتماً میخواهد یک ماده خارجی را پیدا کند، این ماده وارد بدن بشود، وارد جریان خون بشود، برود روی ژنها اثر بگذارد ژنها مثلاً آنتیویروسها را چه کنند و بروند روی رسپتورها را بگیرد، رسپتورها بروند تو سیناپسها، سیناپسها بروند روی آمیگدال، آمیگدال برود توی آکوپانس بیاید مثلاً فرض کنید، ویروس را محدود بکند، همین! مستقیم میشود آن را از بین برد. حالا شاید هم خندهدار باشد، به نظر من: از بین بردن ویروس کرونا دقیقاً مثل یک پشهای است که روی دیوار است که با پشّه کش میشود زد با اسپری هم میشود آن را از بین برد. ما هم استفاده کردیم مرگ نداشتیم، بچههای ما خیلی هم کرونا گرفتند، من نمونههای بچههایی که ریه آنها سفید شده بود، کرونا گرفته بودند، خواستیم برای کار با دکتر نیکبخت، از بچههای لژیون پزشکان متخصص عفونی هم هستند، 50 الی 60 نمونه را که بعداً خوب شدند، بابک جمع کرد دادیم به دکتر گفت این 50 الی 60 نفر، اصلاً ریهشان هیچ مشکلی پیدا نکرده، گفت کرونا گرفتند خوب هم شدند، گفت فقط از این 50، 60 نفر فقط یکی از آنها یه خورده ریهاش ناجور است بقیه همه ریهها سالم است، چون همه ویروس کرونا را در ریه و گلو از بین بردند. حالا وقتی میگوئی سرکه، میخندند، مسخره میکنند، میگویند، روغن بنفشه، ادرار شتر! سرکه! بابا، سرکه فرق میکند، سرکه اسید استیک است بروید مطالعه کنید، سرکه خالی بین 2.5 تا 2.4% اسید استیک دارد، آن D.SAP که ما تولید کردیم، 6 رقم اسید دارد، اسیدلاکتیک 1.2% و اسید استیک و ... کاملاً ویروس را از بین میبرد یعنی ما با یک ماده خوراکی میتوانیم این ویروس را از بین ببریم.
خوب این علم یعنی دانستن حالا ما میگوییم نه این باید حتماً از یک کانال دیگری برود! بههرحال ازلحاظ مسائل پزشکی باید تغییراتی انجام بشود. خوب این کارها را انجام بدهیم و اینجوری از بین ببریم. حالا در مورد اعتیاد هم همینطور است، از زمان آدم تا خاتم هیچ درمانی برای آن پیدا نکردهاند همینطوری مشکلات هست که اعتیاد بیماری مرموزی است، لاعلاج است، پیشرونده است! باید فقط نگهدارنده باشد، اینطوری کنیم، آنطوری کنیم... ما میخواستیم حرفی که میزنیم درست باشد و بتوانیم یک ارتباط تنگاتنگی را با سیستمهای علمیداشته باشیم، البته آنها تقصیر هم ندارند، به عقیده من، بارها گفتم، صدبار گفتم: یک پزشک مثل یک مرجع تقلید میماند، تو کار خودش مجتهد است، هفت سال، ده سال، پانزده سال خوانده دیگر میتواند نظر بدهد، در پزشکی میگوید من تشخیص میدهم اینطوری خوب است، من تشخیص میدهم بخور را بدهد، او متخصص است دیگر. ولی اجازه ندارد این کار را بکند، میگویند باید طبق این برنامه رعایت کنی! از آن برنامه عدول کند فوراً دادگاهیاش میکنند! خوب پس علم چطوری شد؟ فقط باید یک نفر بگوید برای مسائل علمی، خود متخصصین نمیتوانند نظر بدهند. میگویند هرکاری میخواهید انجام بدهید باید از یک مرجعی باشد از یک پروتکلی باشد، البته اینها خوب است نمیگویم بد است که هرکی هرکی نشود ولی خیلی اینجوری شده به خاطر این است که سالها، بعضی بیماریها اصلاً قابلدرمان تشخیص داده نمیشوند. حالا بتوانیم این کار را انجام بدهیم، باتجربهای که کنگره 60 دارد من فکر نمیکنم هیچکس در دنیا این تجربه را داشته باشد، من فکر نمیکنم. چون ما ده هزار نفر ثابت روی اوپیوم تینکچر داریم، همه از یک کانال، همه از یک پروتکل، همه با یکمیزان دوز داروی مشخص، ده هزارتا ثابت وارد میشوند و خارج میشوند، انواع و اقسام مواد مخدر مصرفی، انواع و اقسام بیماریها همراه آنها است، انواع و اقسام انسانها، زن، مرد، پیر، جوان، باسواد، بیسواد، همه نوع جنس در اینها هست، یک دریای بزرگ تحقیقاتی است. شما در امریکا بخواهید چند تا روی هروئین آزمایش کنید، نمیتوانید فوری سوت میکنند نمیتوانند، باید پنجتا ده تا نمونهگیر بیاورید، اینجا ده هزارتا نمونه، کیس داریم ما، میتوانیم بزرگترین کارهای تحقیقاتی را انجام بدهیم. غیر از بیماری اعتیاد انواع و اقسام بیماریها را دارند، ما گروه کثیری داریم که کولیت اوستراتیو دارند، گروه کثیری داریم که کورون دارند، گروه کثیری داریم بیماریهای خودایمنی دارند، گروه کثیری داریم ام.اس دارند، گروه کثیری داریم ناراحتیهای ریوی دارند، همه نوع بیماری داریم. همه یک کانال هستند مثل یک نیروی نظامیمیمانند، همه آنها باید بروند آزمایش بدهند، هرکجای دنیا باشند یا ایران باشند باید بیایند پیش من، توی یک کانال بیایند، اینها را ببینم بگویم تو خوبی، تو برو، تو برو دو هفته دیگر ادامه بده، خوب این تشکیلات را ما داریم، پس ما میتوانیم بهترین دانشگاه را داشته باشیم، بهترین علم را داشته باشیم، بهترین تحقیقات را داشته باشیم، بهترین متخصصین را داشته باشیم این بود که من از روز اول خواستهام بود و دوستان شاهد هستند و خودشان هم مطرح میکنند که ما بتوانیم انشاءالله به کمک خداوند، این دانشگاه را درست کنیم. شاید ما بیست سال دیگر به آن شرایط دلخواه برسیم و همانطور که خانم دکتر سهرابی گفتند واقعاً منطقه بکر و خوبی است، از تمام دنیا میتوانند راحت بدون ویزا بیایند آنجا درس بخوانند، بروند، درس بدهند، کنفرانس بینالمللی باشد، با مسئولین، دکتر فرهودیان و بقیه صحبت کردم که سال دیگر، اگر کنگره دانش اعتیاد حضوری بود بگذاریم در دانشگاه قشم، به کمک دانشگاه خوارزمی. امیدوارم به کمک همدیگر این کار را انجام بدهیم و در رشتههای متعدد درس بخوانند، الانه ما اسفندماه زمان امتحان کمک راهنمایی را اعلام کردیم، اینها چهار ماه، پنج ماه مرخصی میگیرند، شب و روز میخوانند یعنی بهمراتب سختتر از یک کنکور است و بیشتر باید بخوانند، باید کتاب 60 درجه را بخوانند، کتاب چهارده مقاله را بخوانند، کتاب چهارده وادی را بخوانند، سیدیهای متعددی را بخوانند، جزوههای راهنمایی را بخوانند، جزوه تازه واردین را بخوانند، شرح وظایف را بخوانند، جهانبینی یک و دو را بخوانند، کلی مجموعه کتاب دارند، باید از صد نفر، بیست نفر قبول بشوند، بیست درصد، یا پانزده درصد، آنهم نمرات بالای، هفده، هجده.
و الآن که هفته مرزبان و هفته ایجنت هست، برای قدردانی این کار را انجام میدهیم و معرفی بچهها، خوب یک نفر آمده وارد کنگره شده، هروئینی بوده، خودش را نمیتوانسته جمع کند، کمربند شلوار خود را (معذرت میخواهم) محکم نمیتوانسته ببندد، الآن چهار هزار نفر، پنج هزار نفر را مدیریت میکند؛ یعنی میشود دیدهبان، مسئول یک شهر، دوازده هزار نفر عضو دارد آن شهر، همه را دارد به نحو مطلوب مدیریت میکند اینها همه در پرتو آن آموزشها است.
راهنمایان کنگره 60 بهترین درمان گران هستند که میتوانند تعیین دوز بکندد. میگوید مصرف شما چیست؟ میگوید شیشه، میگوید چقدر؟ میگوید اینقدر، میگوید معادل اینقدر داروی OT میخواهی. مصرفت هروئین است اینقدر داروی OT میخواهی، اینجوری و ... به نحو مطلوب عبور میدهند، خوب ما اینها همه را داریم احتیاج به دانشگاه داریم و به کمک همدیگر ادغام میشود که هم اینطرف قضیه را داریم، هم آنطرف قضیه را داریم. خوشبختانه ارتباط کنگره 60 با مجامع علمیو اطباء و پزشکان عزیز خیلی همکاری بسیار خوب و متقابلی هست و صمیمانه است و این کار را مطمئن هستم انجام میدهیم و همه بچهها از دانشگاه استقبال کردند.
و اما مسئله مرزبان و اینها، بعضی مسائل کنگره 60 یک طرح جدید است، اصلاً برای اولین بار به وجود آمده است. امروز صبح یک مطلبی را میخواندم خیلی جالب گفته بود، مال یکی از اساتید بود، میگفت سوأل نکنید چرا؟ وقتی میگویید چرا؟ شما به گذشته رجوع میکنید. بگوییم چرا این معتاد شد؟ بگوییم تقصیر نیروی انتظامیاست، تقصیر قوه قضائیه است، تقصیر این است که مواد اضافه است، تقصیر این است که پدرش معتاد بوده، تقصیر این است که مادرش معتاد بوده، تقصیر این است که هممحلهایهای او معتاد بودهاند، این مسئلهای را حل نمیکند. به جای اینکه بگوییم چرا او معتاد شد، بگوییم چگونه میتوانیم کاری انجام بدهیم که او معتاد نشود. چرا این کار را کرد؟ بگوییم چگونه میشود آن کار را کرد، یعنی به گذشته برنگردیم برای هر چیزی مثبت آن را نگاه کنیم. ما هرکه را مسئول شعبه میگذاشتیم آن شعبه میشد، ملوکالطوایفی! دیگر ما اینجا نگفتیم چرا این شعبه شد ملوکالطوایفی؟ گفتیم چگونه باید شعبهای را اداره بکنیم که اینگونه نشود؟ چگونه برنامهریزی کنیم که اینگونه نشود. چرا این برگشت کرد؟ چکار کنیم که برگشت نکند؟ چرا این جیب بقلی اش را زد؟ چکار کنیم که جیب بقلی اش را نزند. چرا این از این پول قرض کرد و نداد و دعوا شد؟ میگوییم چکار کنیم که پول قرض ندهند و دعوا نشود؟ او رفت خانه دیگری و ساعت او را دزدید، میگوید چرا رفت خانه دیگری و چرا ساعت او را دزدید؟ ما میگوییم چکار کنیم که خانه او نرود و چگونه کاری کنیم که ساعت او را ندزدد. کنگره 60 روی این پایه میچرخد ما در کنگره 60 چرا نداریم، چرا اینطوری شد؟ نه باید معکوس بگوییم چکار کنیم که دیگر این اتفاق نیافتد.
ما کسانی را مسئول شعبه میگذاشتیم و میدیدیم که به مشکل برخورد کردیم، دچار دردسر شدیم، بعد از هفت سال، هشت سال، شخص معضل شد، نگفتیم چرا شخص معضل شد؟ گفتیم که چکار نکنیم دیگر نشود؟ گفتم من فکر کردم، طراحی کردم گفتم خوب اینکار را انجام میدهیم، ما یک نفر را نمیگذاریم، چند نفر را میگذاریم به اسم مرزبان و دائم هم نمیگذاریم، به مدت 14 ماه، من هم نمیگذارم، اعضاء خود شعبه رأیگیری میکنند هرکس دوست دارد که مرزبان شود، کاندید شود میآییم صندوق میگذاریم در یک روز موعود رأیگیری میکنیم و بقیه بچهها به او رأی میدهند و چقدر هم عالی شد، اصلاً بینظیر شد، یکی میشود مرزبان ایمنی در یک شعبه، کپسول آتشنشانی، مسائل ایمنی شعبه را بررسی میکند، یکی میشود مرزبان خبری، تمام خبرها را میدهد به سایت و غیره و دیگری میشود مرزبان خدمات که بچهها چه کسی خدمت میکند، چه کسی نمیکند؟ سر آنها گرم شده، عالی شده و هرروز هم یکی کشیک است. امروز مرزبان کشیک این است مثل افسر نگهبان، روز بعد یکی دیگر، بین خودشان میچرخد و اینها به نحو مطلوب و عالی شعبه را میچرخانند باز برای اینکه اینها از خط خارج نشوند، یک بزرگتر مینشیند بالای سر اینها به نام ایجنت، ایجنت را معمولاً نگهبان کنگره انتخاب میکند و بعضی شرایط اگر شرایط باشد باید دیدهبانها نظر بدهند که الآن دیگر نظر نمیدهند چون دیر تشکیل جلسه میشود خود من این کار را انجام میدهم. خوب بهترین کار این شد، بعد در کنگره هرکس یک کار را انجام میدهد یک دستیار هم دارد، ایجاد شغل میکنیم دیگر، مسئول حضوروغیاب است یک دستیار هم دارد، مبصر است، یک کمکی هم دارد، اگر مبصر رفت دیگری جای او را پر میکند، نگهبان است، دبیر هم دارد تا نگهبان نبود، دبیر جانشین او میشود و اینها به بهترین شکل دارند کنگره را میچرخانند برای مدت 14 ماه، یکبار هم بیشتر نمیتواند مرزبان بشود برای اینکه خدمت به همه برسد و یک آموزش است و مدیریت بحران است. یک شعبه، چهارصد نفر، پانصد نفر، مصرفکننده: بعضیها تازهوارد، بعضیها شیشه زدند گیج هستند، بعضیها دعوایی هستند، هزار رقم آدم، مرزبان باید مدیریتش کند. خوب اینها همه را دارند انجام میدهند، کنگره 60 داوطلبانه هست، مجانی هم هست، به آنها میگوییم خدمات کنگره 60 مجانی است ولی برای دارو باید پول بدهد، ولی یا نیا یا نکن با فیلبانان دوستی، یا بساز خانهای در حد فیل. چون فیل بان با فیل خودش میآید در خانهات! گفتیم یا وارد کنگره نشو، اگر شدی باید تکالیف خودت را بنویسی، سر ساعت بیایی، سر ساعت بروی، به دیگران احترام بگذاری، چرا نداریم، گفتند برو روی آن صندلی بنشین، بگو چشم، با این تفاسیر افراد وارد کنگره میشوند. به او یاد دادهایم باید قدرشناس باشی، این زحماتی که برای تو میکشند باید قدر آن را بشناسی. ما مردم اکثراً قدرشناس نیستیم، احترام نمیگذاریم، قدیمها باز خیلی عالی بود، ما جلوی پدر و مادر پای خود را دراز نمیکردیم، الانه یک سری بچههای لوس و متوقع، تمام هم تقصیر پدر و مادر است، انگار بچه آنها از دماغ فیل افتاده، یک پرونده درست کردند، اولین موی سر او، فیلمبرداری کردند! اولین پوشک! اولین دندان شیری، اولین ... دردانه حسن کبابی یک لوس! ... با پدر دعوا میکند، ناسزا میگوید، تربیت نشده، قدرشناس نیستند.
پدرمرده، خانه 700 متری در الهیه برای او گذاشته، فحش و ناسزا سر قبر او میگوید که چرا فلان فلان شده برای چی عوارض شهرداری را نداده! یا پسره مادرش مرده، گالن نفت را برداشته برده مادرش را آتش بزند، چرا؟ این فلان فلان شده به برادر بزرگتر 500 متر زمین بیشتر داده! این قدرشناسی نیست دیگر، ارزش گزاری نیست. به بچهها گفتم کی شده شما از سوپوری که خیابان را جارو میکشد تشکر بکنید؟ شده این کار را بکنید؟ ده تومان پول بدهید به او که از ساعت 2 شب بیدار است و دارد کوچهها را جارو میکند؟ تاکسی سوار میشوید میگویید متشکرم؟ به ادارهای میروید میگویید متشکرم؟ ولی در کنگره 60 میگوییم باید این کار را بکنید، ما باید در سال یک هفته از مرزبانها تشکر کنیم، تشکر ما هم با یک پاکت است و حتماً هم باید توی آن پول باشد حالا ده هزار تومان، پنجاههزار تومان، صد هزار تومان باید باشد و این را ما بدهیم به مرزبان، موضوع، پول آن نیست.
ما محاسبه کردیم کسی که در کنگره 60 به درمان میرسد بیست میلیون تومان هزینه درمان او میشود. تو باید هفته مرزبان هست، چهار تا 50 تومان به مرزبانها بدهی، هفته راهنما هست باید این کار را انجام بدهی، هفته دیدهبان است باید این کار را انجام بدهی، هفته همسفر است باید به همسفر خودت این کار را انجام بدهی و اگر کنگره 60 به اینجا رسیده بر مبنای این قدردانیها است. اگر فرد میآید کلنگ بزند صد میلیون تومان پول میدهد برای اینکه این را فهمیده، قدرشناسی را فهمیده، آدمهای خوبی داریم ولی تربیت نشدند، اگر تربیت شوند جان خود را نیز حاضر هستند بدهند. واقعاً حاضر هستند جانشان را در راه کنگره بدهند، نه به خاطر من، برای کمک به دیگران که دیگران از اعتیاد خارج بشوند برای اینکه دیگران را از این بلایی که نابودکننده خانوادهها است نجات بدهند. میآیند این کار را میکنند، چون به آنها آموزش دادیم، دیدند، درک کردند، خودشان آمدند به درمان رسیدند این کار را انجام میدهند. پس همه در این هفته، حتی همه شما پزشکان باید بگردیم ببینیم مرزبانها چه کسانی هستند، صبح میآیند اینجا میبینیم صندلیها را چیدند، میزها را چیدند، سهپایه را گذاشتند، کارها را میکنند، ما مینشینیم و میرویم، ما باید تشکر کنیم، قدردانی کنیم و من این کار را خودم سالیانه انجام میدهم.
کنگره 60 سعی میکند از تمام مشکلات درس بگیرد، حتی راهنماهای کنگره 60 و شکلگیری لژیونها بر مبنای همین بود. دیدیم یکسری افراد هستند دارند باند و گروه درست میکنند، مثلاً حسن فری مال زندان بوده، آمده در کنگره حالا یکسری مثل خودش را هم دور خودش جمع کرده، شدند یک گروهی و کت را هم میاندازند روی شانهشان، پاشنه کفش را هم میخوابانند، راه میافتادند در کنگره! حالا جلوی اینها را چه کسی میخواهد بگیرد؟ ما نگفتیم که چرا اینها آمدند؟ ما نگفتیم که اینها را باید نابودشان کرد، گفتیم چگونه و چکار بکنیم که این مسئله حل بشود؟ خیلی بچهها طرح دادند، گفتم نه گفتم ما برای اینکه این گروهها را از بین ببریم خودمان باند درست کنیم، گفتم از حالا به بعد، باندهای ما لژیونها است، رئیس باند هم میشود راهنما، هرکس هم باید در یک لژیون باشد و تمام اعضاء کنگره 60 باید میرفتند زیر نظر راهنما، راهنما با گروهش اسمش شد لژیون، بهسرعت یک سال نشد، همه ول کردند رفتند، چون راهنما نبودند که اجازه اینکه کسی را دور خودشان جمع کنند نداشتند، همه افراد کنگره هم شاگرد راهنمای دیگری بودند، بنابراین جلسه که تمام میشد باید میرفت تو گروه خودش، تو باند خودش و قضیه کاملاً حل شد. خوب مجموعه اینها هست، حرف برای گفتن زیاد خیلی زیاد است، چندین ماه است به خاطر کرونا جلسه تشکیل نمیشود، باز هفته دیگر هم جلسه را نمیگذاریم، در ضمن روز رحلت رسول خدا هم هست، ولی ما جلسه را داشتیم، دلیل هم بر این است که کنگره 60 تعطیلی ندارد، کنگره 60 مثل بیمارستان است، بیمارستان تعطیلی ندارد، آنهایی که مواد مصرف میکنند تعطیلی ندارند، آنهایی که مواد میفروشند تعطیلی ندارند، ما هم که در درمان اعتیاد هستیم تعطیلی نداریم.
امروز دو رهایی داریم:
لژیون دانشگاه آزاد، یادبود آقای دکتر حاج رسولی، یادشان همیشه زنده باشد
مسئول: خانم دکتر رزیتا افشاروند و مسئول این قسمت، خانم دکتر سهرابی، نام راهنما: آقای مسعود، نام مسافر: جواد و روحالله
مسافر: روحالله، مدت تخریب: بیستوپنج سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی: کمیکال، قرص، مدت سفر: 15 ماه، به روش درمان:DST، داروی درمان: شربت OT
مسافر: جواد، مدت تخریب: 20 سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیره، تریاک، روش درمان: DST، داروی درمان: شربت OT
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
نگارنده: همسفر الهام شاملو
تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری
ادامه مطالب در آرشیو لژیون پزشکان و محققین