جمعه بیست و سوم آبان ۱۳۹۹ - 22:20 - همسفرمیلادعیدی -
دهمین جلسه از دوره سیام کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 ، با استادی ایجنت محترم شعبه لوئی پاستور آقا فرشید، نگهبانی آقای داود و دبیری آقای عبدالله با دستور جلسه ( هفته گلریزان) درروز شنبه17آبان 1399 ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
اینکه امروز این جشن را میبینید بسیار جای خوشحالی دارد و خود من هم خوشحالم به خاطر این موهبت الهی که دوباره فرصت آن به من دادهشده که باشیم و با همدیگر بتوانیم هم دریافت کنیم و هم پرداخت کنیم و خدمت کنیم و از خدمت دیگران بهره ببریم.
شاید یکی از پر لذتترین لحظهها این است که از تکتک فرصتها استفاده کنیم و بتوانیم کاری را انجام بدهیم.
خب کنگره همه میدانند سال 1377 که آقای مهندس سفرشان تمام شد و توانستند درمانشان را انجام بدهند با کمک استادهایشان و با الهام گرفتن از ماه مبارک رمضان شکل گرفت.
از همان ابتدا هم ایشان و هم استادان آقای مهندس معتقد بودند که این روش باید به ثبت برسد و حتماً باید کتابی نگاشته بشود و در اختیار انسانهای دیگر قرار بگیرد و نه کسانی که فقط درگیر مصرف مواد بودند بلکه همه انسانهایی که درگیر تاریکیها بودند همه بیایند از این روش استفاده بکنند تا بتوانند به بند اولیه وصل بشوند.
از همان موقع حرکت کنگره 60 شروع شد و همان ابتدا آقای مهندس میخواستند با روشهای مختلف این مسیر را اشاعه بدهند و دانهدانه مسیرها پیدا شد. اولش در همان خیابان سهروردی با جمعیت آفتاب و باخانم جلودار زاده کار را شروع کردند و بعد از مدتی ستاد مبارزه با مواد مخدر تو کوچه مهدی زاده یک اتاقی به کنگره دادند بهاندازه اتاق مرزبانی نمایندگی ما که من خودم سال 1388 آنجا رفته بودم و بعداً یک سالن هم به ما دادند که سریال مسافر رو آنجا ساختند.
یکی از خاطرات آقای مهندس در اولین جلسهای که در آنجا حضور داشتند رو اینطور نوشتند که هنگامیکه من داشتم صحبت میکردم، یکی از بچهها چرت میزد و یکی دیگر مصرف نکرده بود و حالش خوب نبود و یکی هم میگفت آقا اگر میخواهید بچهها را با تریاک درمان کنید تریاک را بدهید من نگهدارم چند جلسه اول به همین ترتیب بود و اولین دستور جلسه هم وادی اول بود که دفتر دبیرش هم هست در دفتر آقای خدامیکه دیدهبان تحقیقات هستند و اما بعد از چند جلسه که گذشت و آقای مهندس این وضع رو که میدید میگوید رفتم خانه خیلی همدلم گرفته بود و خودم رو در جایگاهی دیدم که من نشستم و دارم برای عدهای سخنرانی میکنم و میگم شما باید در این جنگ پیروز بشوید و اینها کسانی هستند که لشکر شکستخوردهاند که نه پوتینی دارند نه لباس درستی دارند چه برسد به صلاح ، میگوید رفتم کتاب حافظ را باز کردم و این شعر آمد
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود*** وین راز سر به مُهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر*** آری شود ولیک به خونجگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه*** کز دست غم، خلاص من آنجا مگر شود
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان*** باشد کزان میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو*** لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من*** آری به یُمن لطف شما خاک زر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب*** یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی*** مقبول طبع مردم صاحبنظر شود
این سرکشی که کنگرهی کاخ وصل راست*** سرها بر آستانهی او خاک در شود
و میگوید احساس کردم که این مسیر، مسیر ادامهداری است و اتفاقهایی که قرار است بیافتد حتماً میافتد و از آن سال به بعد کنگره شروع کرد به حرکت کردن و طی شکایتی که یکی از این مرکزهای ترک اعتیاد از کنگره کردند مأموران آمدند و چیزی پیدا نکردند ولی سه روز آقای مهندس رو بازداشت کردند و درب آکادمیتا دو ماه پلمپ بود و کنگره رو تعطیل کردند ولی جلسات تو راهروی بغل کوچه صدری بین شمشادها و دیوار برگزار میشد، مرزبانان زیراندازی انداخته بودند و مشاوره و پذیرایی همانجا انجام میشد.
بعد از باز شدن پلمپ و برگزاری جلسات آقای مهندس یک حسابی رو باز کردند به نام حساب ذخیره زمین که ما روزی از این حساب باید برای خودمان زمین بگیریم و برای خودمان جایی را داشته باشیم، از آن تاریخ پانزده سال میگذرد و کنگره 60 بیش از هفتاد شعبه دارد که مال خود کنگره است که تعدادی رهن است و باقی خریداریشده و به نظر من اینیک حرکت عظیم برای یک NGOاست.
هرکدام از افرادی که در لژیون سردار هستند و یا دنور یا پهلوان هستند،این اجازه را آقای مهندس صادر کرده است که میتوانند در تمام حسابها، پرداختیها و دریافتیهای کنگره را ببیند و همهچیز کاملاً شفاف و اعیان است.
برای مثال در نمایندگی لوئی پاستور اگر داراییهامون یک میلیارد تومان است 580 میلیون آن برای رهن اینجا پرداختشده و 420 میلیون تومان هم بهعنوان ذخیره شعبه نگهداری میشود و هر وقت پول ما رسید به 4 میلیارد 5 میلیارد درخواست میدهیم و میریم آن ملک رو خریداری میکنیم. این نشان میدهد که این حرکت، حرکتی است که اتفاق افتاده، حرکتی که مبدأ آن مشخص است ولی انتهایی ندارد و ادامه دارد. مثل حرکت زمین، حرکت روشنایی و آن اتفاقی که افتاد این بود که کسانی آمدند و به کنگره خودشان باور داشتند که میتوانند دستبهخیر داشته باشند.
جشن گلریزان ریشه در فرهنگ ما دارد وقتی در زورخانهها کسی مشکل مالی داشت خیرین جمع میشدند و براش پولی جمع میکردند تا مشکلش برطرف بشود این رسم از چند سال پیش هم در کنگره اجرا میشود و بودن همچین جایگاهی سبب شده است که افراد ورود کنند و مبالغ بیشتری را پرداخت کنند و ما این قدرت رو پیدا کردیم که بتوانیم مکانهای بزرگتر و بهتری رو تهیه کنیم، سبب شد که ما بتوانیم دانشگاه جهانی اعتیاد رو تأسیس کنیم.
ما اگر بخواهیم یک کار بزرگی رو انجام بدیم نیاز هست قدمهای بزرگی برداریم
در کنگره افرادی که بالای 50 میلیون پرداخت میکنند عنوان بخشنده ( دنور ) را دریافت میکنند
و افرادی که بالای 500 میلیون پرداخت میکنند عنوان پهلوان را دریافت میکنند
اگر قرار بود یک کوهی خراب بشود باید یک دره عظیمیپر شود اگر قرار بود دانشگاهی زده بشود که در فاز اول نه هزار مترمربع زیربنا در سهطبقه داشته باشد و در فاز دوم ده هزار مترمربع به آن اضافه کنیم، قطعاً این نیاز به یک پشتوانه عظیم مالی دارد.
جشن را در ابتدا باکسانی شروع میکنیم که عضو لژیون سردار یا دنور یا پهلوان هستند.
در ادامه اعضای نمایندگی با دو سوم ظرقیت خود به دلیل شرایط کرونا این هفته را جشن گرفتند.
خلاصه نویسی : مسافر پرویز
تایپ : مسافر فرامرز
عکاس: مسافر مهدی
ضبط صدای استاد: مسافر فرامرز
تنظیم و ارسال: مصطفی بیات
ادامه مطالب در آرشیو اخبار داخلی