یکشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۹ - 17:16 - همسفرمیلادعیدی -
اولین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی چالوس؛ با استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر آتنا با دستور جلسه «گلریزان» دوشنبه ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۹ راس ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر، تشکر میکنم از دبیر و نگهبان عزیز و اعضای لژیون سردار و خدا قوت عرض میکنم خدمتشان.
در مورد جشن گلریزان؛ واقعیت امر این است که تا به امروز من هم برای شرکت در این جشن دلهره عجیبی داشتم؛ همیشه سعی کردم که در هر سالی یک رشد را تجربه کنم و خدا را شکر که امسال هم این اتفاق برای من و مسافرم افتاد و برای سال اول، عضو لژیون سردار شدیم؛ اینیکی از آرزوهای من بود که خدا را شکر محقق شد.
عزیزان زیادی مارا حمایت کردند؛ ما در سال پیش تنها دو نفر سردار در قسمت همسفران داشتیم؛ اما خدا را شکر امسال تعداد سردارها به نقطهای رسیده که جای تقدیر دارد. در گذشته برای شما عرض کردم که ما هم اکنون در نقطهای ایستادیم که باید همه با هم یک دست بشویم برای نگهداشتن این شعبه؛ همه با هم فریادی بشیم برای حفظ سکوتی که در این هستی به آن نیازمندیم.
من واقعا قصد این را ندارم تا با خوب صحبت کردن مبلغ بیشتری را برای شعبه جمعآوری کنم؛ هزار مرتبه خدا را شکر که این مسئله اصلا در این شعبه اتفاق نیفتاد؛ و دلیل آن این است که همه شما عزیزان به آن بلوغ فکری و باوری که باید به آن دست پیدا میکردید رسیدید. کاملا این مسئله مشهود بود که کسانی که توانایی مالی بهتری داشتند احساس مسئولیت کردند و جور آنهایی که از این نظر توان مالی کمتری داشتند را کشیدند و این حرکت بسیار شایسته تقدیر و تشکر است.
کنگره 60 و روش درمانی منحصر به فردش دیگر فقط محدود به یک شهر و کشور نیست؛ این متد به یک متد جهانی تبدیل شده است و به صورت آکادمیک در دانشگاه و کلاسهای درس به آن پرداخته میشود و حتی بسیاری از بیماریها مانند ام اس، اسکیزوفرنی، بیماری صرع و بعضی سرطانها با همین روشهای در کنگره درمان میشود؛ اما برای اثبات دقیق علمیآن باید تلاش کرد و هزینه کرد. ما باید آن چیزهایی که در این اینجا تجربه کردیم و به چشم دیده ایم را با تلاش و مداومت زیاد به اثبات علمیبرسانیم؛ و به همین دلیل است که گلریزان امسال با سالهای پیش متفاوت است و اهمیتی ویژه دارد.
با اینکه میدانم اعضای محترم شعبه مطلع هستند و برایشان شفاف شده است که این مبالغ صرف چهکاری میشود اما وظیفه خود میدانم که یادآور شوم که اگر کسی احساس میکند تحت فشار است یا در عمل انجام شده قرار گرفته است؛ میتواند به ما بگوید تا مبلغ اورا باز پس بدهیم. چون که این مبالغ برای کارهای مهمیخرج میشود و باید با رضایت خاطر پرداخت بشود؛ این مبالغ زمین میشود برای شعبه چالوس؛ یا صندلی میشود در دانشگاه کنگره شصت و کسی چه میداند؛ شاید نوهها و نتیجههای ما بر روی آن بنشینند و نسلهای بعدی ما صدقه سر این مبالغ، سر آسوده بر بالین بگذارند و سختیهایی که ما کشیدهایم را تجربه نکنند.
دقایقی پیش با آقای یادگاری صحبت میکردم درباره رتقوفتق برخی از امور؛ حرف از میزان واریزیها شد وقتی به ایشان مبلغ جمعآوری شده در قسمت همسفران را گفتم بسیار تشکر کرند از زحمات ما همسفران و فرمودند که حتی همسفران از قسمت آقایان هم دارند جلو میزند و این جای شکر دارد.
امیدوارم به یاری خداوند بهزودی زود مبلغ زمینی که برای نمایندگی چالوس نیاز است جمعآوری شود و خودتان میدانید که مکان این زمین اهمیتی ندارد؛ بلکه این اهمیت دارد که بالاخره ما یک نقطهای از این شهر را داشته باشیم که برای خودمان باشد و بتوانیم با فراغ بال خدمت بکنیم و خدمت بگیریم و روز به روز رشد کنیم؛ این صندلیها که ما بر روی آن نشستهایم تنها یک صندلی نیست؛ خودتان به یاد دارید که با چه حالی وارد کنگره شدید و چه روزها و شبهایی که تلاش کردیم و امروز که به چشمهای یکایک شما نگاه میکنم؛ آن درخششی که به چشم میآید بخاطر قطره اشکی از سر افسردگی نسیت؛ بلکه نور ایمان و یقین است؛ و صلابتی که امروز در قدمهای شما وجود دارد به دلیل اعتقاد به وعده راستین خداوند است و همه شما میدانید که وعده خداوند حق است و هیچ گاه تخلف پذیر نیست.
سالها پیش که آقای مهندس اعلام کردند میخواهیم لژیون مالی تشکیل بدهیم؛ من اصلا باورم نمیشد که یک نفر بیاید و مثلا از 5 میلیون پولش بگذرد و عضو لژیون مالی بشود؛ اما بعدها درک کردم که چطور اعضای کنگره از مالشان بدون کوچک ترین تردیدی میگذرند؛ و خدا را شکر امروز ما سرداران زیادی داریم؛ اما عزیزانی که سردار نشدند به هیچ وجه فکر نکنند که بین ما و آنها تفاوتی هست؛ انشاالله در سالهای بعد بتوانید در این جایگاه و در جایگاههای بالاتر قرار بگیرید.
وقتی من مبلغ خود را پرداخت کردم؛ بعد از آن قرآن را گشودم و آیهای سوره بقره به چشمم آمد که خداوند درباره پاداش کسانی که انفاق میکنند صحبت میکند و میفرمایند که گناههایشان پوشیده میشود؛ و چه چیزی از این بالاتر که خداوند به تو قدرت بدهد تا ویژگیها و گناهانی که سالهاست با آنها دست و پنجه نرم میکنی از خودت دور کنی؟ و ما هیچ کداممان این چشم داشت را نداشیتم که خداوند حتما چند برار مبلغی که پرداختهایم را به ما برگرداند؛ اما خداوند در قرآن قسم خورده است که از هفت دانه انفاق را به هفتاد دانه جبران میکند و هفتاد دانه را به هفتصد دانه؛ اما همانطور که عرض کردم نیت ما حسابوکتاب ریاضی نیست؛ بلکه نیت ما آن عزیزانی هستند که فرداها و سالهای سال قرار است در این مکان حضور پیدا کنند و اینجا مامنی بشود برای التیام آنها.
بگذارید حکایتی کوتاه برایتان تعریف کنم؛ پادشاهی در دم مرگ؛ برای انتخاب پادشاه بعدی شرطی میگذارد که هرکس آن را انجام بدهد پادشاه است؛ او اعلام داد که هرکس بتواند یک شبانه روز در یک قبر بخوابد جانشین من خواهد شد؛ هیچ کس داوطلب نشد؛ الا یک فقیر؛ فقیر در قبر میخوابد و فردا وقتی به سراغش میروند و او را در میآورند پا به فرار میگذارد و میگوید که نمیخواهم پادشاه باشم. دلیل این مسئله این بود که آن فقیر در درون قبر به خواب میرود و در عالم رویا نکیر و منکر را میبیند. آنها از او میپرسند که تو در دنیا چه داشتی؟ او میگوید تنها یک خر داشتم؛ آنها فقیر را بازخواست کردند که چرا در فلان روز به آن خر کم غذا دادی؟ یا چرا بار سنگین بر او بستی؟ و با گرزی آتشین بر سر او کوفتند؛ و صبح که فقیر از قبر درمیآید هراسان فرار میکند و به بقیه میگوید که من نتوانستم جواب یک خر را بدهم چگونه میتوانم جواب یک کشور را بدهم؟
میخواهم این نتیجهگیری را بکنم که چیزهایی که امروز در اختیار ما هست و ما مالک و متصرف آنها هستیم؛ کار مارا برای پاسخگویی در فردای قیامت سخت میکند؛ و چه خوب است که ما با انفاق کردن مال خود؛ بار مسئولیت خود را سبکتر کنیم. البته این نکته که عرض کردم برای کسانی است که اعتقاد دارند؛ اما کسانی که چنین اعتقاداتی را ندارند هم باید آگاه باشند که ثروتمند ترین آدمهای دنیا هم بسیار از مال خود میبخشند و نه برای اینکه صرفا بخواهند آدم خوبی باشند؛ بلکه به عنوان یک قانون بدون تخلف به این گزاره اعتقاد دارند که زمانی ثروت شما چند برابر میشود که بدون واهمه از آن ببخشی.
در آخر باز هم به سخن پیشین خودم بازمیگردم و تکرار میکنم که ما، همه با هم یک دست هستیم؛ و یک دست وقتی قدرت دارد که تمام سلولهای آن در کنار هم جمع باشند و احساس مسئولیت کنند. ما دستی هستیم که قرار است شعبه چالوس را امروز سرپا نگه داریم و خدا شاهد است که این کار را فقط برای خودمان نمیکنیم؛ که اگر این باشد عین خودخواهی است؛ بلکه ما امروز درختی را میکاریم که تا سالهای سال، سایه باشد برای هر آنکس که گذارش به این شعبه میافتد و نسیم باشد برای هر آنکس که گرمای روزگار، طاقتش را بریده است.
تایپ: همسفر فاطمه لژیون سوم
عکس: همسفر حلیمه و همسفر صدیقه
ارسال : همسفر صدیقه
ادامه مطالب در آرشیو دستور جلسات هفتگي