پنجشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۹ - 15:35 - همسفرمیلادعیدی -
سومین جلسه از دورهی چهل و هفتم کارگاههای آموزشی عمومیکنگره60 نمایندگی پرستار به استادی مسافر امیر، نگهبانی مسافر جاوید و دبیری مسافر داوود با دستور جلسه ( گلریزون ) روز شنبه 24 آبان ماه 1399 آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
خیلی خوشحالم از اینکه بار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم؛ از آقا جاوید نگهبان جلسه و ایجنت محترم آقای حمله داری تشکر میکنم که اجازه دادند من امروز در این جایگاه قرار بگیرم.
خب، رسیدیم به هفته گلریزان و تقریبا مشارکتها از هفتهی قبل رنگ و بوی جشن گلریزان را به خودش گرفته بود و جناب مهندس دژاکام نیز مثل همیشه، روز چهارشنبه به خوبی در مورد این دستور جلسه سخن گفتند.
در ابتدا بهتر است من درباره ساختار کنگره 60 کمیسخن بگویم. N.G.O به معنی سازمان مردم نهاد است، در واقع یک N.G.O باید کمک حال دولت باشد و البته فکر کنم کنگره 60 از معدود سازمانهای مردم نهادی است که از دولت پولی نگرفته و نمیگیرد. برای به وجود آمدن یک ساختار باید یک مثلثی وجود داشته باشد که یک ضلع آن نیروی انسانی، یک ضلع دیگر منابع علمیو ضلع سوم منابع مالی است. در کنگره ما خودمان باید منابع مالی خودمان را تامین کنیم و کنگره از سال 76 که شروع به کار کرده است تا به امروز هیچ گونه کمک مالی از بیرون دریافت نکرده است. خیلیها بودند که میخواستند کمک مالی کنند ولی جناب مهندس قبول نکردند، به جز پولی که اتحادیه اروپا 5000 یورو در سال 76 کمک مالی انجام داد و جناب مهندس آن را کاملا در صندوق بانک مرکزی واریز کرده است. جناب مهندس در تفکر این است که کنگره 60 بر روی پای خودش باشد، مخصوصا در مورد منابع مالی. نتیجه این تفکرات این شده است که امروز ما برای تصمیم گیریهای خودمان میتوانیم استقلال داشته باشیم و حتی یک مصرف کنندهای که تازه به کنگره آمده است به او میگویند که شما اختیار داری بعد از سه جلسه با حس و احساس خودت راهنما انتخاب کنی و باور کنید من جای دیگری را ندیده ام که چنین اتفاقی رخ بدهد و هر جای دیگری که ببینیم به استاد میگویند شاگردت را انتخاب کن و آن استاد است که شاگرد را برای انتخاب از ده تا فیلتر عبور میدهد.
در کنگره ما اختیار داریم مرزبانمان را خودمان انتخاب کنیم، نگهبانمان را خودمان انتخاب کنیم و همه اینها در پرتو استقلال مالی است که کنگره 60 از روز اول دارد. تصور کنید اگر ما این استقلال مالی را نداشتیم یک نفر از این در میآمد داخل و میگفت برای درمان، به جای یازده ماه شش ماه کافی است، یا به جای کتاب 60 درجه یک کتابی را که ما میگوییم شما باید تدریس کنید، که اگر اینچنین بود این ساختار شکل نمیگرفت و اگر هم شکل میگرفت خیلی زود متلاشی میشد، بنا بر این استقلال مالی برای ما مهمترین موضوع است و این مراحل به صورت تدریجی رخ داده است، در ابتدا منابع مالی فقط همین سبدهای جلسات بوده است و به مرور لژیونهای مالی شکل گرفته و آرام آرام جایگاه دنور و جایگاه پهلوانی اضافه شده است.
کنگره 60 از لحاظ خرج و مخارج شفافیت کامل دارد. آقا مسعود مرزبان شعبه، مثال جالبی زدند و گفتند که کنگره 60 مخارج مالی اش مثل آکواریوم شیشهای شفاف است و در کنگره جناب مهندس اعلام کرده است که هر کدام از دنورها اگر بخواهند میتوانند منابع مالی کنگره را تمام و کمال ببینند و بررسی کنند، که پولشان کجا خرج میشود که البته ما متوجه این شده ایم کجا خرج میشود و این پول خرج تک به تک اعضا میشود. به وسیله پولهایی که جمع شده است، زمین و ساختمان ساخته شده است، که اخیرا هم احداث دانشگاه کلید خورده است.
در گذشته فرهنگ گلریزان برای این بوده است که اگر فردی تاجر یا سرمایه دار بوده است و حالا به هر دلیل ورشکست شده است و یا فردی که در داخل زندان افتاده است و ...، افراد نیکوکار دور هم جمع میشدند و گِره این اشخاص را باز میکردند؛ اما گلریزان در کنگره 60 یک فرق اساسی با دیگر گلریزانها دارد و آن این است که پولی که ما خرج میکنیم مسبب یک جریان عظیم میشود و خرج تک به تک اعضا میشود. در گذشته کسانی بودند که به منِ امیر دست یاری رساندند تا من به درمان قطعی اعتیاد برسم و پولی هم که ما میدهیم و یا خدمتی که ما انجام میدهیم در واقع ادامه این جریان عظیم است تا به جهت آن در شهرهای مختلف ایران، مصرف کنندگان بیایند و درمان بشوند. خداوند توفیق خدمت را به همهی بندگانش نمیدهد و اگر ما امروز در کنگره 60 حضور داریم اصلا اتفاقی نیست و این یک لطف از طرف خداوند است که بتوانیم بار سنگینی که بر روی دوشمان قرار دارد را در جشن گلریزان سبک تر کنیم، به خصوص اینکه ما میدانیم دقیقا پولی را که قرار است بدهیم، خرج چه چیز و چه جایی میشود.
در سی دی نوکران جناب مهندس در مورد مراحل ایمان صحبت کردند، مرحله اول این است که فرد در دلش چیزی را داشته باشد یا طلب کند، مرحله دوم به کلام و بیان است و مرحله سوم که مهمترین بخش آن است، عمل کردن میباشد. این که ما دور هم جمع شدیم و کاری را انجام میدهیم نتیجه یک ایمان قدرتمند است.
جناب مهندس در روز چهارشنبه فرمودند که ما اگر دنبال مسائل اقتصادی راه میافتادیم از اصل مطلب دور میشدیم. من قبلاً با خودم فکر میکردم با این همه پولی که در کنگره هست چرا کاری با آن انجام نمیدهند؟! مثلاً چرا یک فعالیت اقتصادی به آن انجام نمیگیرد؟ که سود آن در کنگره خرج بشود ؟! ولی قطعا یک تفکری پشت این قضیه بوده است و یک فلسفه اصولی، درست و محکم پشت آن بوده است که جناب مهندس این موضوع را درنظر گرفته اند، که به تشخیص ایشان پرداختن به آن مسائل حاشیه ای، باعث دور ماندن از اصل مطلب میشده است.
این هفته، هفته گلریزان است و یک سالِ خاص و ویژه است که قرار است در این سال، دانشگاه احداث شود. من در گذشته کتابهای تاریخی، زیاد مطالعه میکردم. دقت میکردم و میدیدم انسانهایی که نام نیک از ایشان به یادگار مانده است جزء کسانی بوده اند که مقتضیات زمانه خویش را خوب درک کرده اند و توانسته اند عملکرد درستی داشته باشند. در زمانهای که من در آن قرار دارم و در این سال 1399 که من در آن زندگی میکنم، سال احداث دانشگاه کنگره 60 است. از خداوند بزرگ میخواهم که به من کمک کند این سال خاص را بتوانم درک کنم. ما در این داستان احداث دانشگاه، جزء اولین نفرات هستیم، یا به عبارتی ما اولین خشتهایی هستیم که بنا را میسازد، ما اولین خشتهایی هستیم که قرار است این سقف عشق را بنا نماید و این خیلی مهم است؛ به نظر من اولینها خیلی مهم هستند. در این مقطعی که هستیم باید قدر آن را بدانیم. آقای رضا صبایی در لژیون ویلیام وایت فرمودند که شاید بیست سال بعد، سی سال بعد، پنجاه سال بعد، مسافران کنگره 60 بیایند و غبطه بخورند که خوشا بحال آن کسانی که در سال 1399 بودند، در سال 1400 بودند، در آن سالهای اول، که به قول معروف آن خشتهای اول را کار گذاشتند. جناب آقای مهندس خودشان فرمودند هر شش میلیون تومان شاید تبدیل به ششصد عدد آجر بشود، و یا تبدیل بشود به ده تا بیست عدد کیسه سیمان برای ساخت و ساز دانشگاه، که این خیلی ارزشمند است.
کاری اگر من انجام میدهم برای خودم است، کنگره به راه خودش ادامه میدهد؛ از 22 سال پیش شروع کرده است و به بهترین شکل پیش رفته است و به بهترین شکل هم ادامه خواهد داد و من باید سعی کنم که از این قافله جا نمانم و خودم را به این حلقه وصل کنم، اگر جا بمانم کسی که ضرر خواهد کرد، من هستم. کنگره به من و امثال من نیازی ندارد و این من هستم که به کنگره نیازمندم. در هفته قبل در ساختمان 20 با آقای زرکش جلسهای داشتیم، ایشان فرمودند که وقتی خدمت جناب مهندس بودند به ایشان گفتند که کسانی هستند که برای شرکت در گلریزان و در جایگاههای دنور یا پهلوانی مردد هستند و دچار شک و تردید میشوند، که جناب مهندس با شعر، جواب آقای زرکش را اینگونه داده بودند؛ شعر این بود:
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست...
من برداشتم از این شعر این است که جناب مهندس، لقبِ شیر خدا و رستم دستان را به تمام کسانی که با میل و اشتیاق و با تمام وجود در گلریزان شرکت میکنند را نسبت داده است.
جناب مهندس صحبت دیگری در روز چهارشنبه نیز داشتند و فرمودند که ما در مراسم گلریزان طلا قبول نمیکنیم، از جمله انگشتر و حلقه و... و دلیلش را اینگونه عنوان کردند که امکان دارد در آن لحظه آن شخص تحت تاثیر جَو حاکم قرار بگیرد و احساسی بشود و طلایش را برای گلریزان بدهد. مراسم گلریزان دنبال این نیست که با احساس مردم بازی کند تا پولی جمع شود، به نظر من کنگره 60 سعی دارد نتیجه آموزشهایی را که داده است را ببیند. من با توجه به آموزشهایی که در کنگره 60 دیده ام و با توجه به معرفتی که کسب کرده ام الان باید در گلریزان شرکت کنم. امیدوارم در این هفته بتوانم به خوبی از این فرصت استفاده نمایم.
استاد امین در قسمت رشته ورزشی تیر و کمان صحبت کرده بودند و این طور به قضیه نگاه نموده بودند که شرکت در مراسم گلریزان مثل متد DST میباشد؛ وقتی قرار است پله کم کنیم و از 10cc میخواهیم 0/5cc کم کنیم هیچ اتفاقی برای کسی نمیافتد، به طوری که مسافر، آن را اصلا احساس نمیکند، ولی اگر از 10cc یک دفعه 5cc کم بشود شاید خیلی سخت باشد. ایشان فرمودند شرکت در گلریزان نباید به این صورت باشد که در زندگی اختلال ایجاد شود و مشکل مالی بزرگی به وجود بیاید و از طرفی هم نباید به صورتی باشد که خیلی جزئی باشد و هیچ فشار مالیای برای فرد نداشته باشد؛ به قول جناب مهندس در گلریزان کسی که 100 هزار تومان شرکت کرده است و به طور مثال تمام دارایی او 200 هزار تومان بوده است خیلی ارزشمندتر است از کسی که 200 میلیارد تومان سرمایه دارد اما فقط 500 میلیون تومان شرکت میکند. از پرداخت مبالغ کم هیچ وقت نباید شرمنده باشیم و باید با در نظر گرفتن توانمان قدم برداریم.
در مورد تجربه سال قبل و لژیون سردار باید خدمتتان عرض کنم که من یک احساس و برداشتی برای خود دارم و اینکه چرا اسم این لژیون مالی لژیون سردار شده است؟! اصلا جناب سردار چه کسی هستند!؟ خب، ما میدانیم که سه نفر از اساتید اصلی جناب مهندس که در کتاب منفی 60 درجه از آنها اسم برده شده است، استاد سیلور، استاد رعد و استاد سردار هستند. من احساس میکنم اصلی ترینِ آنها جناب استاد سردار است، چون بیشترین پیامها از ایشان است و بیشترین صحبتهایی که بین اساتید ونگهبان رد و بدل شده است بین جناب مهندس و استاد سردار بوده است؛ حالا جناب استاد سردار لژیون باز کرده اند و لژیونشان را علنی کرده اند و اولین شاگرد لژیون استاد سردار چه کسی بوده است؟! بله، اولین شاگرد لژیون سردار جناب مهندس دژاکام هستند و من احساس میکنم با ورود به لژیون استاد سردار، من هم، هم لژیونی جناب مهندس میشوم. شاید تنها جایی که به من این فرصت داده میشود که برادر لژیونی آقای مهندس باشم لژیون سردار است! من چنین حسی به لژیون سردار دارم و در این مورد خیلی حس خوبی دارم؛ و دیگر اینکه جناب مهندس در جایی از صحبتهایشان گفته بودند که جرأت بالایی میخواهد برای اینکه کسی بتواند از اموالش بگذرد و بخشش کند و من دوست ندارم که جزء آدمهایی باشم که دل و جرأت چنین کاری را ندارند و به خودم نشان میدهم که دارم؛ به قول آقای صبایی به کائنات و هستی یا هر چیزی که هست ثابت میکنم که من جرأت و وجود این کار را دارم و میخواهم بهایی پرداخت کنم که میباید هم پرداخت نمایم. من به جایی خدمت مالی میکنم که اگر این مکان وجود نداشت معلوم نبود من الان دچار چه زندگی و مشکلات و سرنوشتی بودم؛ و شرکت در لژیون سردار برای من خیرات و برکاتی داشت. یادم هست در سال اول و در سفر اولم خیلی دوست داشتم در لژیون سردار شرکت کنم اما پولی نداشتم و یک چک دو یا سه ماهه دادم، در آن مدت فکرهای زیادی در سرم بود برای اینکه به موقع بتوانم چک را پاس کنم و خدا را شکر به موقع هم حسابم پر شد و چک نقد شد و من واقعا نفهمیدم چطور و چگونه چکم پاس شد. سال بعد یک برنامه ریزی داشتم برای شرکت در لژیون سردار و برایم نقطه تفکری شد که باید از لحاظ مالی بتوانم خودم را تقویت کنم تا در مراسم گلریزان سال بعد به راحتی بتوانم در لژیون سردار شرکت کنم، هدفم شرکت در شش میلیون تومان لژیون سردار بود ولی برکت آن به تمام زندگیم رسید و چند برابر آن را بدست آوردم و 6 میلیون شرکت کردم و امسال هم آمده ام شرکت کنم و دنور شوم. باور کنید 50 میلیون تومان برای من پول خیلی زیادی است و اصلا کم نیست و در حال حاضر هم این مبلغ را ندارم، علی الحساب 20 میلیون تومان کارت کشیدم و الباقی آن را تا دو الی سه ماه آینده انشاء اللّٰه پرداخت میکنم و مطمئنم این اتفاق میافتد و امیدوارم برای سال بعد قوی تر و بهتر بتوانم شرکت کنم؛ این احساس من است و شاید عدهای با من مخالف باشند.
امیدوارم که در این هفته بتوانم با تمام توان در گلریزان شرکت کنم و بتوانم از این سفره و خوانِ گستردهی نعمت و ضیافتی که بر پا شده است به اندازه لیاقتم توشه بردارم.
ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.
خدمت گزاران در نمایندگی پرستار
جمعیت حاظر در نمایندگی
مرزبان کشیک
تایپ:مسافران صالح و محمد
تصویر:مسافر امیر مسعود
تنظیم در وبلاگ مایندگی پرستار
ادامه مطالب در آرشیو دستور جلسات هفتگي