ششمین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی عمومیویژه مسافران کنگره 60؛ نمایندگی ایمان با استادی دیدهبان و ایجنت محمد صداقت، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» شنبه سوم آبان ماه 1399 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و دوباره شکر میکنم که همسفران نیز در این جلسه حضور دارند. من جلسه پیش خدمت دوستان عرض کردم که امیدوارم شرایط بهگونهای رقم بخورد تا همسفران هم بتوانند در جلسه حضور پیدا کنند. در رابطه با دستور جلسه وادی دوم میخواهم صحبت کنم ولی قبل از آن امروز تولد یک سال رهایی میثم عزیز است، از همینجا به میثم و خانوادهاش، همسفر محترمش و در رأس آن جناب مهندس و خانم آنی تبریک عرض میکنم. میثم در بدو ورود چهره لاغر و ترکهای داشت، وقتیکه من با وی صحبت کردم حالش خوب نبود و شاید خمار بود. من وقتی متوجه شدم به میثم گفتم که برود و بعد که حالش بهتر شد بیاید تا بتواند صحبتهای من را متوجه شود.
میثم بعد از درمان بسیار فرد خدمتگزاری بوده و هست و در نشریات شعبه پرستار و ایمان خدمت میکند. اگر میخواهیم که حالمان همیشه خوب باشد باید در کنگره 60 خدمت کنیم. خدمت کردن در کنگره ۶۰ خیلی لذتبخش است و شاید خیلیها مزه آن را نچشیدهاند. باز هم من این روز را به میثم و همسفر عزیزش تبریک عرض میکنم.
در رابطه با دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من خیلی از افراد وقتی حالشان خراب میشود فکر میکنند که دیگر زندگی به کام آنها نمیچرخد روزبهروز بدتر شود، جناب مهندس دژاکام در این سی دی اخیر اصل سایه میفرمایند که ما از هر آنچه داریم باید لذت ببریم. باید متوجه بشویم که زندگی دارد میگذرد، از لحظهلحظه آن لذت ببریم و کیف کنیم. هیچکس بد مطلق و هیچکس خوب مطلق نیست، پس ما بیهوده به دنیا نیامدهایم. ما آمدهایم که یک مسیری را پایهگذاری کنیم. ما هنوز سریهای اول کنگره ۶۰ هستیم، پس خیلی مهم است که چگونه حرکت کنیم که آیندگان پشت سر ما جلو بیایند. هنوز بعد از ۲۰ سال که در کنگره ۶۰ هستم باز هم وقتیکه آماده میشوم که بیایم شعبه برایم لذت و تازگی دارد. وقتی من بیهوده نباشم برای دیگران، آنها هم برای من بیهوده نیستند. وقتی چیزی را پیدا میکنیم آن چیز برای ما نیست، وقتی این موضوع را متوجه میشوم مهم نیست که صاحبش کیست و هیچ دلیلی ندارد که من آن را برای خودم بردارم. یکی از دوستانم تعریف کرد که یک مغازهدار دوچرخه را از کسی گرفته بود و بعد از سالها آن را در مغازه خود نگهداشته بود تا صاحبش دوباره برگردد و آن را بگیرد. پس وقتی این قوانین را رعایت کنیم مطمئناً به درد دیگران میخوریم و از کنار هم بودن لذت میبریم. پس باید بدانیم که هیچ مخلوق و هیچ موجودی جهت بیهودگی آفریده نشده است و هرکسی و هر شیئی و هر موجودی برای کاری ساختهشده است.
اعلام سفر مسافر میثم:
سلام دوستان میثم هستم یک مسافر آخرین آنتی ایکس شیره تریاک مدت یازده ماه و سه روز سفر کردم به روش DST با داروی OT به کمک راهنمایی استاد بزرگوار و عزیزم آقای محمد صادق صداقت و در حال حاضر 14 ماه هست که آزاد و رها هستم. ضمناً سفر سیگار داشتم مدت 10 ماه و 28 روز با کمک راهنمایی استاد بزرگوار و عزیزم آقای امین حمله داری رهایی 13 ماه. ورزش در کنگره 60 کشتی.
آرزوی مسافر میثم:
آرزو میکنم که تمام مسافران و همسفران بریدن روبان افتتاحیه دانشگاه را به دستهای آقای مهندس ببینند و از خداوند میخواهم که از عمر من بکاهد و به عمر آقای مهندس بی افزاید.
سخنان مسافر میثم:
خدا را شکر میکنم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم و از همه عزیزان ممنون هستم. مولوی میفرماید؛ مرده بودم زنده شدم، گریه بودم خنده شدم، دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم، اول جایی دارد از بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام و خانم آنی تشکر کنم. از تکتک کسانی که در این شعبه هستند و از شعبه پرستار تشریف آوردند مخصوصاً همسفران محترم تشکر میکنم. تشکر ویژه و خاص دارم از راهنمای عزیزم که به همراه خانوادهام آمدیم تا به ایشان عرض کنیم که این آرامش را مدیونشان هستیم. من چگونه میتوانم از همسفرم تشکر و قدردانی کنم، بعدازاین همه مشکلات که برای او درست کرده بودم. وقتی من وارد کنگره ۶۰ شدم یک آدم داغانی بودم، امروز دستور جلسه در رابطه وادی دوم بود. من بهواسطه مصرف مواد مخدر زندگیام رو به پوچی و نابودی رفته بود، بسیار ناامید بودم. من به خاطر مشکلات مالی به کنگره ۶۰ نیامدم، عجز من بابت چیز دیگری بود.
همسفران من خیلی عذاب کشیدند و صبوری کردند، من به بچههایم خیلی ظلم کردم، بچهای که ترس داشته باشد که در آغوش پدرش قرار بگیرد چه اتفاقی میافتد. من خیلی خوشحال شدم که امروز دیدم تازهوارد داریم. امیدوارم بتوانم که خدمتگزار برای آنها باشم. هیچ موقع بهواسطه خدمت در کنگره ۶۰ و اینکه شاید وقت کمتری برای خانواده داشته باشم، همسفرم از دست بنده ناراحت نشد و از این بابت خیلی خوشحالم. آقای صداقت همیشه به من میگفت که باید خدمت کنی و من خدمت واقعی را از ایشان آموختم. راهنمای بنده همیشه حال خوش دارد و همیشه درست حرکت میکند. در کنار این مرد بزرگ بودن برای من آموزش است. این جایگاه که منالان در آن هستم و از این بابت خدا را شکر میکنم، جایگاه خوبی است و امیدوارم تمام سفر اولیها این جایگاه را تجربه کنند.
خلاصهنویسی و تایپ: مسافر مصطفی
عکس: مسافر وحید
ادامه مطالب در آرشیو تولد رها یافتگان