دوشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۹ - 15:27 - همسفرمیلادعیدی -
دهمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومیویژه مسافران و همسفران کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با دستور جلسه «DST و تجربه من از سمزدایی و سایر روشها» با استادی دیدهبان آقای اشکذری، نگهبانی مسافر علیاصغر و دبیری مسافر کاظم شنبه 10 آبان ماه 1399 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
دستور جلسه امروز DST یا همان روش درمان در کنگره 60 و تجربه من از سمزدایی و سایر روشهاست. در متد DST ما یک مسیری را میرویم تا به هدف برسیم، اما هدف DST نیست، مسیر DST است؛ هر کس که این مسیر را طی کند در انتهای این مسیر به درمان میرسد DST یک نقشه راه است.
ترک یک راه است، درمان هم یک راه، البته حالا هر جا را که نگاه کنید همه ادعای درمان میکنند، ولی حتی قادر به ترک دادن کسی هم نیستند چون تفاوت این دو واژه را متوجه نشدهاند. ما میگوییم شخص وقتی به درمان رسیده که به قول آقای مهندس اگر شخص هروئینی بوده و بعد از درمان به او بگوییم شب در انبار هروئین بخواب، راحت بتواند بخوابد و دیگر نسبت به مواد نه عشقی دارد و نه نفرتی. گروههای دیگر میگویند باید نسبت به مواد نفرت پیدا کنید، ولی ما در کنگره 60 میگوییم نه اگر نفرت پیدا کنی کار خرابتر میشود، خیلی از افرادی که برگشت میخورند به این خاطر است که نسبت به مواد نفرت پیدا میکنند، ما باید نسبت به مواد بیتفاوت باشیم. نه عشق، نه نفرت چون هردوی اینها جاذبه دارد، حتی کشش نفرت چندین برابر عشق است. وقتی به مرحلهای رسیدیم که نسبت به مواد نه عشق باشد و نه نفرت، میگوییم مرحله درمان. نهتنها در مسئله اعتیاد، در هر موضوعی همینطور است. در هر موضوعی وقتی ما به ورای آن موضوع برسیم ما نسبت به آن موضوع بیتفاوت میشویم و بالاتر از موضوع قرار میگیریم.
در مسئله اعتیاد هم همینطور است، وقتی میآییم کنگره چه اتفاقی میافتد؟ آن مسائلی که بلد نیستیم به ما آموزش میدهند، در مورد مصرف مواد مخدر، خود مواد مخدر و... یعنی حتی چیزهایی که از مواد مخدر نمیدانیم باید بدانیم و اینجا یاد میگیریم. اگر دقت کنید وقتی از خیلیها سؤال میکنند که شما چرا مصرف کردید میگویند از روی کنجکاوی، درست هم میگویند. راهِ برطرف کردن کنجکاوی را اشتباه رفتهاند و فکر کردهاند اگر بخواهند جاذبه زمین را بفهمند باید بروند پشتبام و بپرند پایین، نه خیلی راههای دیگر برای فهمیدن جاذبه زمین هست. حالا هم که از پشتبام پریدهایم و فهمیدهایم چطور میشود باید درستش کنیم. پس روش DST یا درمان اعتیاد، ترک نیست درک است. ترک اعتیاد نیست، درک اعتیاد است. باید اعتیاد را درک کنیم و وقتی همهچیز را در موردش بدانیم میتوانیم درکش کنیم.
اگر دقت کرده باشید در کنگره، خیلی مسائل را باید یاد بگیریم مثلاً باید بدانیم نفس چیست، روح چیست، عقل چیست، نه آنطوری که فقط شنیدهایم، بلکه باید درکشان کنیم. برای اینکه بتوانیم از آنها استفاده کنیم باید بدانیم چه هستند. خیلی مسائل را در مورد خود انسان باید یاد بگیریم و خیلی مسائل را در مورد مواد مخدر باید یاد بگیریم و خیلی مسائل راجع به مولود انسان و مواد مخدر که همان معتاد یا مصرفکننده است. وقتی همه اینها را بدانیم به مرحلهای میرسیم که میتوانیم اعتیاد را درک کنیم و وقتی درک کردیم مشکل ما حل میشود. یک سؤال از ما پرسیدهاند که اعتیاد چیست؟ از قسمت همسفرها هم سؤال پرسیدند که زندگی با یک مصرفکننده چگونه است؟ ما باید این سؤالها را جواب بدهیم. ما باید اول یاد بگیریم بعد میتوانیم جواب بدهیم. در کنگره آموزش میگیریم و بعد سؤال را جواب میدهیم و واحدمان را پاس میکنیم.
وقتی میگوییم تعریف روح چیست باید بدانیم روح چیست و اگر ندانیم نمیتوانیم خودمان را درمان کنیم. باید کاملاً درک کنیم روح چیست. روح ابزاری است برای یادگیری و باید از این ابزار استفاده کنیم یعنی وقتی به جلسه میآییم باید کاملاً روح و جسممان اینجا باشد و ابزار یادگیریمان را با خودمان آورده باشیم. وقتی در جلسه مینشینیم و حواسمان نیست، دیر میآییم و زود میرویم و... این یعنی روحمان اینجا نیست، وقتیکه ابزار یادگیریمان را نیاوردهایم چطور میخواهیم یاد بگیریم. باید بدانیم عقل چیست، وقتی میآییم آموزش بگیریم متوجه میشویم ما همه عقل داریم، خیلی از افراد هستند که مصرفکنندهاند و شاید اگر مصرفکننده نبودند جز نخبگان میشدند ولی چرا اینجوری شد، چون از عقلشان استفاده نکردند. ما همه عقل داریم ولی از آن استفاده نکردیم. مگر میشود شیشه کشید یا مشروب خورد و از عقل هم استفاده کرد، وقتی این کارها را میکنیم به دلیل حجابی که برای خودمان درست کردهایم نمیتوانیم از عقلمان استفاده کنیم. اول باید حجاب را برطرف کنیم، آن چیزی که میتواند جلوی ما را در انجام دادن اشتباه بگیرد عقل است، وقتی روی عقلمان حجاب میکشیم دیگر نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. حالا در گروههای دیگر میگویند ما عقل نداریم. همان، خمر و مسیر که خداوند در قرآن میگوید، هر کاری که ما انجام بدهیم که برایمان حجاب ایجاد کند عمل شیطانی است و وقتی عمل شیطانی انجام میدهیم آن حجاب باعث میشود نتوانیم از عقلمان استفاده کنیم.
پس DST یک متد است، باید کاملاً آن را اجرا کنیم و جلو برویم تا به درمان برسیم. این روش مثل یک جاده است هر کس که آن را درست انجام میدهد و همهچیز را رعایت میکند و در آن جاده حرکت میکند خودبهخود به درمان میرسد و هر کس که این کارها را نمیکند به درمان نمیرسد و به دردسر بیشتری هم میافتد. روش DST، گذشته از جزییات و تعاریفش، درک اعتیاد است، ترک اعتیاد نیست. به کنگره میآییم، از طریق روح یاد میگیریم، از طریق جسم اجرا میکنیم و از طریق نفس تغییر میکنیم.
درمان باید در نفس اتفاق بافتد، وقتی در نفس اتفاق افتاد نسبت به مواد بیتفاوت میشویم. هر مسئله یا مشکلی که در نفسمان تغییر میکند ما از دست خودمان راحت میشویم. ما از دست خودمان در عذابیم، کسی ما را عذاب نمیدهد، ما دشمنی بالاتر از جهل و نادانی خودمان نداریم و هر عذابی که میکشیم از جهل و نادانی خودمان است. درون خودمان باید به دنبال مشکل بگردیم و درست کردن این قسمت هم فقط آگاهی میخواهد و وقتی آگاهی پیدا کردیم باید به زبان خود نفس به او بگوییم، آنوقت متوجه میشود. زبان نفس اداواطوار نیست، ظاهرسازی نیست، زبان نفس، فهم است، شنیدن نیست، عمل کردن و فهمیدن است.
تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی
ادامه مطالب در آرشیو دستور جلسات هفتگي