پنجشنبه هشتم آبان ۱۳۹۹ - 22:37 - همسفرمیلادعیدی -
جلسه یازدهم از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه همسفران نمایندگی شمس با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» و «مراسم تقدیر از ایجنت و مرزبانان» با استادی ایجنت محترم خانم لیلی، نگهبانی خانم زهرا و دبیری خانم ناهید در تاریخ 6 آبان ماه 1399 رأس ساعت 16 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
وادیها پلهایی هستند که در زندگی، ما را به آرامش و آسایش متصل میکنند. سفر اولی در بدو ورود با انواع حسهای ناخوشایند و ضد ارزشها وارد کنگره میشود. همان طور که همه آگاه هستیم ضد ارزشها درون تک تک ما نهفته شده و به فرمایش آقای مهندس اگر با وادیها در زندگی پیش برویم و وادی اول را درک کنیم راه برایمان کاملاً روشن است. ما با وادی اول در ابتدای سفر میآموزیم که از این پس زندگی ما تازه آغاز شده و این شروع دوباره را باید به صورت یک صفحه سفید در نظر بگیریم و زندگی زیبای خود را ترسیم کنیم و وادی دوم پیوستهی همان است و ما در چهار وادی اول باید برای تفکر اهمیت ویژهای قائل شویم.
اما وادی دوم به ما میآموزد "هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد" که سراسر در مورد حیات و زندگی انسان صحبت میکند. ما باید بدانیم که همسفر خلقتش بیهوده نبوده و بی جهت پا به هستی نگذاشته است. اما به جای تفکر به این موضوعات، با حسهای آلوده شروع به تفکرات منفی میکنیم و دائماً با خود وقایع تلخ گذشته را مرور میکنیم و از خود میپرسیم برای چه دراین مشکلات قرار گرفتم؟! چرا من باید به خاطر اشتباه مسافرم در این راه با او همراه شوم؟! چرا اطرافیان، همسایگان و دوستانم درگیر این بیماری نیستند و فقط من باید در زندگی تخریب و ویرانی را تجربه کنم؟! که این قیاس کردنهای مداوم همیشه ضربههای بسیاری به زندگی ما وارد کرده و قضاوتها معمولاً باعث آزار ما در زندگی شده اند.
همسفر با ورود به کنگره در مییابد که صور پنهان اش بسیار آسیب دیده و بیمار است، که نکته این وادی، آموزش جهانبینی است؛ یعنی یک ضلع مثلث جهالت که همان نا امیدی است. همه ما ناامیدی را قبل از ورود به کنگره تجربه کردهایم، زیرا راههای بسیاری را برای رسیدن به درمان تجربه کردیم ولی هرگز نتیجهای از آنها دریافت نکردیم. چه بسا که مصرف مسافرمان بیشتر هم شد و هر روز قرص و داروهای بیشتری را مصرف میکرد و حسهای بد در صورت پنهان و آشکارمان نمایانتر میشد. اما با ورود به کنگره و آشنایی با وادیها دریافتیم که در این مکان نه تنها به درمان میرسیم بلکه راه درست زندگی کردن را هم میآموزیم.
ما باید دریابیم که رسالت مان در هستی، چیز دیگری است. خداوند در ما توانایی همسفر بودن و همراهی کردن را دید که اعتیاد را در زندگی ما نهفت، چه بسا آن که در زندگی دیگران ممکن است انواع مشکلات و معضلات اجتماعی نهفته و پنهان باشد و ما از آن بی خبر باشیم. اما ما امروز مسیر درست زندگی کردن را آموخته ایم و باید بیاندیشیم که چه کار نیکویی در زندگی انجام داده ایم که خداوند بهترین راه را برای درمان پیش رویمان قرار داد. مهمترین چیزی که در بدو ورود به کنگره باید رعایت کنیم این است که تفکر درست انجام دهیم در واقع قدم اول جهت درمان، انجام تفکر درست است و قدم دوم دوری از ضد ارزشهاست که همان دوری کردن از ترسها، منیتها، ناامیدیها، حسادتها، کینهها، قضاوتها، دروغها و غیره... است.
همسفر با تفکراتش معمولاً در گذشته به سر میبرد و با تفکرات بیهوده خود را درگیر میکند که باید با شروع درمان تصمیم بگیرد زندگی را از نو شروع کند و همچون برگهای سفید شروع به نگارش زندگی جدید خود به زیباترین شکل ممکن نماید و بداند بیهوده پا به حیات نگذاشته و رسالت بزرگی بر دوشش نهاده شده است. همسفر مدال و درجاتی همراه خود دارد که بسیار ارزشمند و قابل ستایش است که این مدال و درجات ماندگار و جاودان است و با گذر زمان از ارزش آن کاسته نمیشود. پس گذشت را در زندگی بیاموزیم و گذشته و اشتباهات یکدیگر را ببخشیم و رها کنیم که یکی از بزرگترین دوری از ضد ارزشها این است که مسافرم را ببخشیم و او را درک کنم و به این باور برسم که او یک بیمار است و نیازمند کمک من همسفر است.
همیشه انسان در زندگی بر سر دوراهی قرار دارد و این هیچ ارتباطی به جایگاه او در زندگی ندارد که اگر تفکر درست صورت بگیرد، به راحتی این راهها قابل تفکیک میشوند و راه درست از راه نادرست مشخص میشود. اگر حسمان به درستی تزکیه و پالایش شده باشد، به راحتی صدای نیروهای بازدارنده و منفی درون خود میشنویم و محکم برای رسیدن به رسالت خود قدم برمیداریم و باید مطمئن باشیم که اگر تفکر درست داشته باشیم و در مسیر صراط مستقیم قدم بر داریم و حسمان تزکیه و پالایش شده باشد روز به روز زندگی زیبا و مملو از آرامش را تجربه خواهیم کرد. همانطور که در پیام سفر اول میخوانیم فقط باید به درمان اهمیت بدهیم و همه برنامههای زندگی را به بعد از رهایی موکول کنیم، چون مخاطب این پیام سفر اولیها هستند که باید گوش به فرمان باشند.
پیام سفر دوم هم برای امثال من است که در سفر دوم به سر میبریم که هم سهل است و هم سخت. اگر به سمت ضد ارزشها حرکت کنیم، دوباره این سفر برای ما سخت میشود و امکان بازگشت ما به دنیای اعتیاد بسیار قوی میشود، پس باید هر روز آموزش تازه بگیریم. "این قافله کنگره عجب میگذرد" من اگر با آموزشهای کنگره خودم را بروز رسانی کنم میتوانم با لذت بیشتری زندگی کنم. پس مراقب نیروهای منفی در زندگی باشیم و هر قدمیکه برمیداریم بدانیم یک دوراهی پیش رویمان قرار دارد که انتخاب مسیر درست به آگاهی و دانش و تجربهی ما نیازمند است و تلاش کنیم از آموزشها و تجربیات راهنما استفاده درست کنیم و فرمانبردار امر او باشیم. چراکه برای رسیدن به درمان هیچ کس جز راهنما مصلحت ما را نمیداند، زیرا او مشکلات امروز ما را در گذشته تجربه کرده و حال میتواند بهترین حامیو راهنمای ما در این مسیر باشد.
و در ادامه شما را به بادید از گزارش تصویری مراسم تجلیل از ایجنت و مرزبان دعوت مینمایم:
تهیه گزارش: همسفر سارا، لژیون یکم
عکاس: همسفر الناز، لژیون ششم
ادامه مطالب در آرشیو کارگاههای آموزشی کنگره 60